سوره طه
تلاوت سوره طه
ترجمه صوتی سوره طه
طه١
«طه (طا ها)(1)»
مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى٢
«(ای پیامبر! ما) قرآن را برتو نازل نکردیم که به مشقت افتی(2)»
إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى٣
«مگر (آن) یاد آوری برای کسی است که (از الله) میترسد(3)»
تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى٤
«(این قرآن) فرو فرستاده شده از سوی کسیکه زمین و آسمانها ی بلند را آفریده است(4)»
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى٥
«(الله) رحمان (است که) بر عرش قرار گرفت(5)»
لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى٦
«از آنِ اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین، و آنچه میان آن دو است، و آنچه زیر خاک (پنهان) است(6)»
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى٧
«و اگر سخن آشکارا بگویی (یا آن را پنهان داری) بیگمان او (راز) نهان و نهانتر را میداند(7)»
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى٨
«(او) الله است، که هیچ معبودی جز او نیست؛ نامهای نیکو از آنِ اوست(8)»
وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى٩
«و (ای پیامبر!) آیا خبر موسی به تو رسیده است؟(9)»
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى١٠
«هنگامیکه آتشی را (از دور) دید، پس به خانوادۀ خود گفت: (لحظهای) درنگ کنید، همانا من آتشی را دیدهام شاید شعلهای از آن برای شما بیاورم، یا بر آن آتش راهنمایی بیابم(10)»
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ يَا مُوسَى١١
«پس چون نزد آن (آتش) آمد، نِدا داده شد که: ای موسی!(11)»
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى١٢
«همانا من پروردگار تو هستم، پس کفشهایت را بیرون کن، که تو در وادی مقدس طوی هستی(12)»
وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى١٣
«و من تو را (به پیامبری) بر گزیدم، پس به آنچه (بر تو) وحی میشود، گوش فرا ده(13)»
إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي١٤
«یقیناً من الله هستم، هیچ معبودی (به حق) جز من نیست، پس مرا پرستش کن، و نماز را برای یاد من بر پا دار(14)»
إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى١٥
«قطعاً قیامت خواهد آمد، میخواهم (وقت) آن را پنهان دارم، تا هر کس در برابر سعی (و اعمالی) که میکند جزا داده شود(15)»
فَلَا يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى١٦
«پس مبادا کسیکه به آن ایمان ندارد، و از هوسهای خود پیروی میکند، تو را از آن باز دارد، که هلاک خواهی شد(16)»
وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى١٧
«و ای موسی! آن چیست به (دست) راستت؟(17)»
قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى١٨
«گفت: این عصای من است، بر آن تکیه میکنم، و با آن برای گوسفندانم (برگ درختان) فرو میریزم، و مرا با آن کارهای دیگری (نیز) است (که برآورده میکنم)(18)»
قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى١٩
«فرمود: ای موسی! آن را بیفکن(19)»
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى٢٠
«پس (موسی) آن (عصا) را افکند، که ناگهان ماری شد که (به هر سو) میدوید(20)»
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى٢١
«فرمود: آن را بگیر و نترس، به زودی آن را به صورت اولش باز میگردانیم(21)»
وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى٢٢
«و دستت را در بغل خود داخل کن، تا سفید (و) بی عیب بیرون آید، (این نیز) معجزۀ دیگری است(22)»
لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى٢٣
«تا آیات (و نشانههای) بزرگ خود را به تو نشان دهیم(23)»
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى٢٤
«(اینک) به سوی فرعون برو، بیگمان او سرکشی کرده است(24)»
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي٢٥
«(موسی) گفت: پروردگارا! سینهام را برایم بگشا(25)»
وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي٢٦
«و کارم را برایم آسان گردان(26)»
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي٢٧
«و گره از زبانم باز کن(27)»
يَفْقَهُوا قَوْلِي٢٨
«تا سخنانم را بفهمند(28)»
وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي٢٩
«و برای من (یاور و) وزیری از خاندانم قرار ده(29)»
هَارُونَ أَخِي٣٠
«برادرم هارون را(30)»
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي٣١
«به (وسیلۀ) او پشت مرا محکم کن(31)»
وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي٣٢
«و او را در کار (رسالت) من شریک ساز(32)»
كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا٣٣
«تا تو را بسیار تسبیح گوییم(33)»
وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا٣٤
«و بسیار تو را یاد کنیم(34)»
إِنَّكَ كُنْتَ بِنَا بَصِيرًا٣٥
«بیشک تو به (حال) ما خوب بینایی(35)»
قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى٣٦
«فرمود: ای موسی! هر چه خواستی به تو داده شد(36)»
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى٣٧
«و به تحقیق ما بار دیگر (نیز) بر تو منت نهادهایم (و نعمت بخشیدهایم)(37)»
إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى٣٨
«آن هنگام که به مادرت الهام کردیم، آنچه راکه باید الهام میشد(38)»
أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي٣٩
«که: او را در صندوقی بگذار، آنگاه آن (صندوق) را به دریا بینداز، تا دریا او را به ساحل افکند، (و) دشمن من و دشمن او، او را برگیرد و من محبتی از سوی خود بر تو افکندم و تا در برابر دیدگان من پرورش یابی(39)»
إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَنْ يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى٤٠
«آنگاه که خواهرت میرفت و میگفت: آیا کسی را به شما نشان دهم که سرپرستیاش را به عهده گیرد؟! پس تو را به مادرت باز گرداندیم، تا چشمش (به دیدار تو) روشن شود، و اندوهگین نگردد، و (بعدها) تو یک نفر (قبطی) را کُشتی، پس (ما) تو را از اندوه (و گرفتاری) نجات دادیم، و بارها (چنانکه باید) تو را آزمودیم پس (از آن) سالها در میان مردم مدین ماندی، سپس ای موسی! بر (طبق) تقدیر (الهی به اینجا) آمدی(40)»
وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي٤١
«و تو را برای خودم خاص ساختم (و پرورش دادم)(41)»
اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي٤٢
«(اینک) تو و برادرت با آیات من برو، و در یاد من سستی نکنید(42)»
اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى٤٣
«به سوی فرعون بروید، بیگمان او سرکشی کرده است(43)»
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى٤٤
«پس به نرمی با او سخن بگویید، شاید که او پند گیرد یا (از پروردگارش) بترسد(44)»
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَنْ يَطْغَى٤٥
«(موسی و هارون) گفتند: پروردگارا! به راستی ما میترسیم که بر ما پیشدستی نماید (و قبل از بیان حق ما را آزار دهد) یا طغیان کند(45)»
قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى٤٦
«فرمود: نترسید! بیشک من با شما هستم، میشنوم و میبینم(46)»
فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى٤٧
«پس به نزد او بروید و بگویید: ما فرستادگان پروردگارت هستیم، بنی اسرائیل را با ما بفرست، و آنها را آزار و شکنجه نکن، به راستی که ما نشانههاى روشنى از سوی پروردگارت برای تو آوردهایم، و سلام بر آن کسیکه از هدایت پیروی کند(47)»
إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى٤٨
«همانا به ما وحی شده که محققاً عذاب (الهی) بر کسی است که (آیات و معجزات را) تکذیب کند، و (از ایمان) روی بگرداند(48)»
قَالَ فَمَنْ رَبُّكُمَا يَا مُوسَى٤٩
«(فرعون) گفت: ای موسی! پروردگار شما کیست؟(49)»
قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى٥٠
«(موسی) گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته، سپس (آنها را) هدایت کرده است(50)»
قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى٥١
«(فرعون) گفت: پس حال (و سرنوشت) نسلهای گذشته چه میشود؟(51)»
قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنْسَى٥٢
«(موسی) گفت: علم آن نزد پروردگارم در کتابی (ثبت) است، پروردگارم نه اشتباه میکند و نه فراموش میکند(52)»
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى٥٣
«(همان) کسیکه زمین را برای شما گهواره (و محل آسایش) قرار داد، و برای شما در آن راههایی ایجاد نمود، و از آسمان آبی فرو فرستاد پس با آن، انواع گوناگون گیاه را (از زمین) بیرون آوردیم(53)»
كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى٥٤
«بخورید، و (نیز) چهار پایانتان را بچرانید، بیگمان در این (امور) نشانههای برای خردمندان است(54)»
مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى٥٥
«(ما) شما را از آن (= زمین) آفریدیم، و در آن باز میگردانیم، و بار دیگرشما را از آن بیرون میآوریم(55)»
وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى٥٦
«و به راستی (ما) همۀ آیات خود را به او نشان دادیم، پس (او همه را) تکذیب کرد و سر باز زد(56)»
قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى٥٧
«گفت: ای موسی! آیا به نزد ما آمدهای که با سحر خود، ما را از سرزمین مان بیرون کنی؟!(57)»
فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنْتَ مَكَانًا سُوًى٥٨
«پس یقیناً ما هم سحری مانند آن برای تو میآوریم، پس (هم اکنون) در مکانی هموار (و مقبول همه) موعدی میان ما و خودت قرار بده که نه ما و نه تو از آن تخلف نکنیم(58)»
قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى٥٩
«(موسی) گفت: موعد شما روز (عید) زینت است و آن که (همۀ) مردم چاشتگاه گرد آورده شوند(59)»
فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى٦٠
«آنگاه فرعون باز گشت، پس (همۀ) مکر و حیله خود را جمع کرد، سپس آمد(60)»
قَالَ لَهُمْ مُوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى٦١
«موسی به آنها گفت: وای بر شما! برالله دروغ نبندید، که شما را با عذابی نابود میسازد، و یقیناً کسیکه (بر الله) افترا بندد، ناکام (و نا امید) میشود(61)»
فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى٦٢
«پس آنها در کارشان میان خود اختلاف کردند، و رازشان را پنهان داشتند(62)»
قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى٦٣
«گفتند: مسلماً این دو (نفر) جادوگرند، میخواهند شما را با جادوشان از سرزمین تان بیرون کنند، و آیین (و راه و رسم) برتر شما را از بین ببرند(63)»
فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى٦٤
«پس (همۀ) حیله (و تدبیر) خود را گرد آورید (و به کار بندید) سپس در یک صف (برای مبازه) بیایید، و به راستی امروز کسی رستگار خواهد شد که چیره (و غالب) گردد(64)»
قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَإِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى٦٥
«(ساحران) گفتند: ای موسی! یا این است که (اول) تو (عصا را) بیفکنی یا آنکه ما کسانی باشیم که اول بیفکنیم؟!(65)»
قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى٦٦
«(موسی) گفت: بلکه، (شما) بیفکنید پس ناگهان ریسمانهایشان و عصاهایشان از (اثر) سحرشان چنان به نظرش رسید که حرکت میکند (و میدوند)(66)»
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى٦٧
«پس موسی در دل خود ترسی احساس کرد که (مبادا در ایمان مردم خللی ایجاد شود)(67)»
قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى٦٨
«گفتیم: نترس! مسلماً تو (غالب و) برتری(68)»
وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى٦٩
«و آنچه را که در دست راست خود داری بیفکن، تا (تمام) آنچه را که ساختهاند، ببلعد، بیشک آنچه ساختهاند، تنها مکر ساحر است، و ساحر هر جا رود رستگار (و موفق) نخواهد شد(69)»
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى٧٠
«(پس موسی عصای خود را افکند، ناگهان به مار بزرگی تبدیل شد و همۀ آنها را که ساخته بودند بلعید) آنگاه ساحران (همگی) به سجده افتادند، گفتند: (ما) به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم(70)»
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى٧١
«(فرعون) گفت: آیا پیش از آن که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! بیتردید او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است، پس یقیناً دستانتان و پاهایتان را بر خلاف یکدیگر قطع میکنم، و شما را بر تنههای نخل به دار میآویزم، و بیشک خواهید دانست که عذاب (و شکنجه) کدامیک از ما سختتر است و پایدارتر است!(71)»
قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا٧٢
«گفتند: سوگند به آن که ما را آفریده است، هرگز تو را بر این دلایل روشنی که برای ما آمده، ترجیح نمیدهيم، پس به هر حکمی که میخواهی حکم کن، تو تنها میتوانی در این زندگی دنیا حکم کنی(72)»
إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى٧٣
«همانا ما به پروردگارمان ایمان آوردهایم تا گناهان مان و آنچه را از سحر که ما را به آن وادار کردی، برایمان ببخشاید، و الله بهتر و پایدارتر است(73)»
إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى٧٤
«بیگمان کسیکه گناهکار به نزد پروردگارش حاضر شود، پس آتش جهنم برای اوست، در آن جا نه میمیرد، و نه زنده میماند(74)»
وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى٧٥
«و کسیکه مؤمن نزد او آید، در حالیکه کارهای شایسته انجام داده باشد، پس اینان برایشان درجات بلند است(75)»
جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى٧٦
«باغهای جاویدان (بهشتی) که نهرها زیر (درختان) آن جاری است، همیشه در آن خواهند بود، و این است پاداش کسیکه خود را (از شرک و گناهان) پاک نموده است(76)»
وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى٧٧
«و به راستی (ما) به موسی وحی کردیم که: شبانه بندگان مرا (از مصر بیرون) ببر، سپس برای آنها در دریا راهی خشک بگشا، که نه از تعقیب (دشمنان) خواهی ترسید، و نه (از غرق شدن در دریا) هراسی داری(77)»
فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ مَا غَشِيَهُمْ٧٨
«پس فرعون با لشکریانش آنان را دنبال کردند، آنگاه دریا چنانکه باید آنان را (بطور کامل در میان امواج خود) فرو پوشانید(78)»
وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى٧٩
«و فرعون قوم خود را گمراه نمود، و هدایت نکرد(79)»
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى٨٠
«ای بنی اسرائیل! به راستی (ما) شما را از (دست) دشمنانتان نجات دادیم، و در طرف راست (کوه) طور با شما وعده گذاردیم، (تا تورات را بر شما نازل کنیم) و بر شما منّ (= ترنجبین) و سلوی (= بلدرچین) نازل کردیم(80)»
كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَنْ يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى٨١
«از پاکیزهها آنچه به شما روزی دادهایم؛ بخورید، و در آن سرکشی نکنید، که خشم من بر شما وارد میشود، و کسیکه خشم من بر او وارد شود، قطعاً نابود شده است(81)»
وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى٨٢
«و همانا من آمرزندهام برای کسیکه توبه کرد و ایمان آورد، و کار شایسته انجام داد، سپس هدایت یافت(82)»
وَمَا أَعْجَلَكَ عَنْ قَوْمِكَ يَا مُوسَى٨٣
«ای موسی! چه چیز سبب شد که از قوم خود پیشی گیری؟(83)»
قَالَ هُمْ أُولَاءِ عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى٨٤
«(موسی) گفت: پروردگارا! آنان به دنبال من هستند، و من به سوی تو شتاب کردم، تا (از من) خشنود شوی(84)»
قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ٨٥
«فرمود: بیگمان ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم، و سامری آنها را گمراه کرد(85)»
فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدِي٨٦
«پس موسی خشمگین (و) اندوهناک به سوی قومش بازگشت، (و) گفت: ای قوم من! مگر پروردگارتان وعدۀ نیکو به شما نداده بود؟ آیا مدت (جدایی من از شما) به درازا کشید، یا خواستید خشمی از (سوی) پروردگارتان بر شما نازل شود، که وعدۀ مرا خلاف کردید؟(86)»
قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ٨٧
«گفتند: (ما) به اختیار خود وعدۀ تو را خلاف نکردیم، لیکن بارهای سنگینی از زینت (و زیورهای) قوم (فرعون) که با خود داشتیم، آن را (در آتش) افکندیم پس بدینسان سامری نیز (آنچه داشت) افکند(87)»
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ٨٨
«آنگاه برای آنها مجسمۀ گوسالهای که صدایی (چون صدای گوساله) داشت، پدید آورد، پس (سامری و پیروانش به مردم) گفتند: این معبود شما، و معبود موسی است، که آن را فراموش کرده است(88)»
أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا٨٩
«آیا نمیبینند که (این گوساله) هیچ پاسخی به آنها نمیدهد، و مالک هیچ سود و زیانی برای آنها نیست؟(89)»
وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِنْ قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي٩٠
«و بیشک هارون پیش از این به آنها گفته بود: ای قوم من! یقیناً شما به (وسیلۀ) این (گوساله) آزمون شدهاید، و بیگمان پروردگار شما (الله) رحمان است، پس از من پیروی نمائید و فرمانم را اطاعت کنید(90)»
قَالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى٩١
«(آنها) گفتند: (ما) پیوسته پیرامون آن (برای پرستش) مینشینیم (و آن را عبادت میکنیم)، تا موسی به سوی ما باز گردد(91)»
قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا٩٢
«(چون موسی آمد) گفت: ای هارون! چه چیزی تو را باز داشت، هنگامیکه آنها را دیدی گمراه شدهاند(92)»
أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي٩٣
«از من پیروی نکردی؟ آیا فرمان مرا عصیان (و سرپیچی) کردی؟!(93)»
قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي٩٤
«(هارون) گفت: ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر، و نه (موی) سرم را، همانا من ترسیدم که بگویی میان بنی اسرائیل تفرقهانداختی، و سخن (و سفارش) مرا به کار نبستی(94)»
قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ٩٥
«(موسی رو به سامری کرد و) گفت: ای سامری! (این) کار تو چیست؟ (چرا چنین کردهای؟)(95)»
قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي٩٦
«گفت: من چیزی را دیدم که آنها ندیدند، پس مشتی (خاک) از رد پای (اسب) رسول (= جبرئیل) را گرفتم، آنگاه آن را (بر پیکر) افکندم، و این چنین (هوای) نفسم (این کار را) برایم آراسته جلوه داد(96)»
قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَنْ تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَنْ تُخْلَفَهُ وَانْظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا٩٧
«(موسی) گفت: پس برو، بیشک بهرۀ تو در زندگی دنیا این است که بگویی: (به من) دست نزنید (و نزدیک نشوید) و همانا وعدهای (از عذاب) داری، که هرگز تخلف نخواهد شد، و (اکنون) به معبودت بنگر که پیوسته عبادتش میکردی (و آن را رها نمیکردی) آن را خواهیم سوزاند، سپس (خاکستر و ذرات) آن را در دریا پراکنده میسازیم(97)»
إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا٩٨
«معبود شما تنها الله است که جز او هیچ معبودی نیست؛ و علم او همه چیز را فرا گرفته است(98)»
كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْرًا٩٩
«(ای پیامبر!) این گونه از خبرهای آنچه گذشته است بر تو باز گو میکنیم، و به راستی (ما) از جانب خود به تو ذکر (= قرآن) دادهایم(99)»
مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وِزْرًا١٠٠
«کسیکه از آن (قرآن) روی گردان شود، پس بیگمان او روز قیامت بار سنگینی (از گناه) بر دوش خواهد کشید(100)»
خَالِدِينَ فِيهِ وَسَاءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِمْلًا١٠١
«که در آن (رنج) جاودانه خواهند ماند، و برای آنها روز قیامت بد باری است(101)»
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا١٠٢
«(همان) روزیکه در صور دمیده شود، و مجرمان را کبود (چشم) در آن روز گرد آوریم(102)»
يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا١٠٣
«آنها در میان خود آهسته سخن میگویند، (و به یکدیگر میگویند:) (شما) فقط ده روز (در دنیا) درنگ کردهاید(103)»
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا١٠٤
«ما به آنچه میگویند؛ داناتریم، چون نیکو روشترین آنها بگوید: (شما) تنها یک روز درنگ کردهاید(104)»
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنْسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا١٠٥
«و (ای پیامبر!) از تو دربارۀ کوهها میپرسند، پس بگو: پروردگارم آنها را سخت متلاشی (و پراکنده) خواهد کرد(105)»
فَيَذَرُهَا قَاعًا صَفْصَفًا١٠٦
«پس آنها را (زمینی) صاف و هموار میگرداند(106)»
لَا تَرَى فِيهَا عِوَجًا وَلَا أَمْتًا١٠٧
«که در آن هیچ پستی و بلندی را نبینی(107)»
يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لَا عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا١٠٨
«(در) آن روز، (همگی) دعوت کننده را پیروی کنند، هیچ راه سرپیچی (و مخالفت) نیست، و همۀ صداها در برابر (الله) رحمان خاشع میشود، پس جز صدای آهسته (چیزی) نمیشنوی(108)»
يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا١٠٩
«آن روز شفاعت (هیچ کس) سود نمیبخشد، جز کسیکه (الله) رحمان به او اجازه داده، و گفتار او را پسندیده است(109)»
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا١١٠
«آنچه را پیش رو دارند، و آنچه را پشت سرشان است میداند، و آنها به علم او احاطه ندارند(110)»
وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا١١١
«و (همۀ) چهرهها در برابر (الله) زندۀ پاینده فروتن میشود، و آن که (بار) ستم بر دوش دارد، ناکام (و مأیوس) میگردد(111)»
وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا يَخَافُ ظُلْمًا وَلَا هَضْمًا١١٢
«و کسیکه کارهای شایسته انجام دهد در حالیکه او مؤمن باشد، پس نه از ستمی میترسد و نه از کم و کاستی، (در حقش میهراسد)(112)»
وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا وَصَرَّفْنَا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْرًا١١٣
«و این گونه آن را قرآنی عربی نازل کردیم، و وعید (و هشدارهای) گوناگون را در آن بیان داشتیم، شاید آنها تقوا پیشه کنند، یا این کتاب برای آنها پندی پدید آورد(113)»
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا١١٤
«پس بلند مرتبه است الله که فرمانروای حق است، به (تلاوت) قرآن شتاب مکن؛ پیش از آن که وحی آن برتو تمام شود، و بگو: پروردگارا! به علم من بیفزا(114)»
وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا١١٥
«و به راستی پیش از این به آدم سفارش کردیم (و عهد بستیم) پس او فراموش کرد، و برای او عزمی (استوار) نیافتیم(115)»
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى١١٦
«و (به یاد آور) آنگاه که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید پس (همگی) سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد(116)»
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى١١٧
«پس گفتیم: ای آدم! بیگمان این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسرت است، پس مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به رنج (و مشقت) افتی(117)»
إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى١١٨
«همانا برای تو این است که در آن نه گرسنه میشوی و نه برهنه میمانی(118)»
وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى١١٩
«و آن که تو در آن نه تشنه میشوی و نه گرما (و سوزش آفتاب) مییابی(119)»
فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَا يَبْلَى١٢٠
«پس شیطان او را به وسوسه انداخت، گفت: ای آدم! آیا (می خواهی) تو را به درخت جاودانگی و فرمانروایی بی زوال راهنمایی کنم؟!(120)»
فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى١٢١
«آنگاه (آدم و حوا) از آن (درخت) خوردند، (و لباسهای بهشتی آنها ریخت) پس عورتشان برایشان آشکار گشت، و شروع کردند که از برگ (درختان) بهشت بر خودشان میچسپاندند، و آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، پس گمراه شد(121)»
ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى١٢٢
«سپس پروردگارش او را برگزید، پس توبه اش را پذیرفت، و (او را) هدایت کرد(122)»
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَى١٢٣
«فرمود: (شما دو تن با ابلیس) همگی از آن (بهشت) فرود آیید، در حالیکه دشمن یکدیگر خواهید بود، پس اگر از (سوی) من هدایتی برای شما بیاید، هر کس از هدایت من پیروی کند، پس نه گمراه میشود و نه به رنج افتد (و بدبخت شود)(123)»
وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى١٢٤
«و کسیکه از یاد من روی گردان شود، پس بیگمان زندگانی (سخت و) تنگی خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا بر انگیزیم(124)»
قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَقَدْ كُنْتُ بَصِيرًا١٢٥
«گوید: پروردگارا! چرا مرا نا بینا برانگیختی؟ و حال آنکه من (در دنیا) بینا بودم!(125)»
قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى١٢٦
«فرمود: همان گونه که آیات ما برای تو آمد پس آنها را فراموش کردی؛ و این گونه امروز (تو در آتش) فراموش خواهی شد(126)»
وَكَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِآيَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَى١٢٧
«و این گونه کسی را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد؛ جزا میدهیم، و یقیناً عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است(127)»
أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى١٢٨
«آیا برای هدایت (و بیداری) آنها کافی نیست که پیش از اینان چه بسیار از نسلها را هلاک کردیم که در مساکن آنها راه میروند؟! بیگمان در این (امر) نشانههای برای خردمندان است(128)»
وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَكَانَ لِزَامًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى١٢٩
«و اگر فرمانی که پیش از این از پروردگارت مقرر شده (مبنی بر تأخیر عذاب) و وقت معین، نبود، مسلماً (عذاب الهی) بر آنها محقق میشد(129)»
فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى١٣٠
«پس (ای پیامبر!) بر آنچه میگویند، صبر کن، و پیش از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن به ستایش پروردگارت تسبیح گوی، و (نیز) در ساعاتی از شب و اطراف روز تسبیح گوی، باشد که خشنود شوی(130)»
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى١٣١
«و هرگز چشمان خود را به (سوی) آنچه (از نعمتها و متاع دینوی) که گروههایی از آنان را از آن بهرهمند ساختهایم، ندوز، اینها زینتها (و شکوفههای) زندگی دنیا است، تا آنان را در آن بیازماییم، و روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است(131)»
وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لَا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى١٣٢
«و خانواده ات را به نماز فرمان بده، و (خود) بر (انجام) آن شکیبا باش، (ما) از تو روزی نمیخواهیم، (بلکه) ما به تو روزی میدهیم، و سرانجام نیک برای پرهیزگاران است(132)»
وَقَالُوا لَوْلَا يَأْتِينَا بِآيَةٍ مِنْ رَبِّهِ أَوَلَمْ تَأْتِهِمْ بَيِّنَةُ مَا فِي الصُّحُفِ الْأُولَى١٣٣
«و (مشرکان) گفتند: چرا معجزهای از جانب پروردگارش برای ما نمیآورد؟! بگو: آیا دلایل روشنی که در کتابهای پیشین بوده برای آنها نیامده است؟!(133)»
وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ بِعَذَابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَنَخْزَى١٣٤
«اگر (ما) آنها را پیش از آمدن او (= پیامبر) با عذابی هلاک میکردیم؛ قطعاً (روز قیامت) میگفتند: پروردگارا! چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی، تا پیش از آن که خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروی کنیم؟!(134)»
قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى١٣٥
«(ای پیامبر!) بگو: همه منتظرند، شما (نیز) منتظر باشید، پس به زودی خواهید دانست که چه کسی اصحاب راه راست، و چه کسی هدایت یافتهاند(135)»